به گزارش خبرگزاری فارس،
کتابفروشی افق امروز سه شنبه 28 بهمن میزبان مراسم جشن امضای رمان
«سلحشوران پارله آن» نوشته سید علی خواسته خواهد بود که طی آن آتوسا صالحی و
حسین شیخ الاسلام به بررسی این اثر خواهند پرداخت. علاقهمندان در این روز
میتوانند این اثر را با 20 درصد تخفیف تهیه کنند.
«سلحشوران پارله آن» که یک رمان در رده سنی نوجوانان است درباره افرادی با
همین نام است که در سرزمینی شبیه ایران با اهریمنانی به جنگ برمیخیزند که
در قالب انسان، گاه شعبده باز، گاه جادوگر و اغلب اوقات مخوف و ترسناکند.
این کتاب، صد و سی و یکمین عنوان مجموعه رمان نوجوان است. نویسنده جوان این
رمان برای کتاب «سریر هوشیار» که پیش از «سلحشوران پارلهآن» به چاپ
رسیده، چند جایزه از جمله جایزه کتاب فصل، جایزه جشنواره کتاب سال دانشجویی
و جایزه جشنواره جوان را به خود اختصاص داده است. «سریر هوشیار» تا به حال
به چاپ سوم رسیده است.
خلاصه داستان این رمان به این ترتیب است که میراث خطرناکی از گذشتگان
سرزمین پارلهآن که میتواند هم برای نیکی و هم برای پلیدی به کار برود،
به دست گروهی از خطرناکترین دشمنان این سرزمین افتاده است. پارلهآن،
سرزمینی است که در طول تاریخش محل زندگی انسانها و موجوداتی گوناگون بوده
است. با اینکه سال ها از بیرون راندن مهاجمان مانیک از پارلهآن
میگذرد، هنوز اهریمنان بسیاری از آن دوره باقی ماندهاند. به همین خاطر
فرمانروای پارلهآن مدتهاست که گرز مشهورش به نام اخگر را بدست گرفته و
همراه یاران وفادارش به مبارزه با اهریمنهای مختلف میپردازد. فرمانروا
اگر مجبور بشود، از یک نوجوان روستایی و بیتجربه کمک میخواهد و او را با
خود همراه میکند؛ همراه در سفری خطرناک و اسرارآمیز.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
پارسامین که ظاهرا میخواست فضای به وجود آمده را عوض کند گفت: «فرتیاد،
مدتی است از جای خواهرت بیخبریم. فکر میکنی بتوانی الان بفهمی کجا
هستند؟» به سردی گفتم: «سعیام را میکنم.» بعد کمی از حلقه آتش دور شدم و
کنار توده وسایل نشستم. آن لحظه آروز میکردم، کاش همانطور که دیگران اول
خیال کرده بودند، میتوانستم ماجرای آتش تاریک را بفهمم. اما توانایی من
برعکس بود و اگر از فکری خبر داشتم یا کسی را خوب میشناختم، میتوانستم
پیدایش کنم. البته اگر کسی در جای معینی یا موقع کار کردن با وسیلهی خاصی
هم، مرتب به یک چیز فکر میکرد، میتوانستم با لمس آن وسیله به آن فکر پی
ببرم. اما شک داشتم با لمس تبرزین داراد، به چیزی که میخواستم برسم. در
ضمن به تمام نیرویم، برای تعقیب آماکو احتیاج داشتم. پس نفس عمیقی کشیدم،
ذهنم را آرام کردم و سعی کردم احساس بَدَم به خاطر رفتار دیگران را کنار
بزنم. بعد کمکم، دوباره از بدنم جدا شدم و به جهان افکار رفتم.
این کتاب با 472 صفحه، شمارگان 2 هزار و 200 نسخه و قیمت 16 هزار تومان منتشر شده است.
خیالباف داستانی تخیلی براساس اتفاق های روزگار کودکی و نوجوانی پابلو نروداست. پابلو نرودا یکی از تاثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است که در سال ۱۹۷۱ جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. نرودا برای مردم معمولی و از چیزهای معمولی مینوشت. او معتقد بود همهی داستانها، از قبل وجود داشتهاند و الهام را میتوان در سادهترین چیزها و جزئیترین ریزهکاریها یافت.
نویسندهی خیالباف، پم مونوز رایان، در سال ۲۰۱۱ به خاطر نگارش این رمان موفق به دریافت جایزه پورابلپره شد. این جایزه همه ساله به نویسنده یا تصویرگری اهدا میشود که اثرش توانسته باشد در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان به بهترین شکل فرهنگ لاتین را به نمایش بگذارد.
تصویرگر این کتاب پیتر سیس برندهی جایزه هانس کریستین اندرسن ۲۰۱۲ است. تصویرهای پیتر سیس در درک مفهوم داستان و تخیلپردازی خواننده بسیار تاثیرگذار است. در ترجمهی فارسی نام تصویرگر نیامده است.
شاید اگر توضیح پشت جلد کتاب را نخوانید، هرگز ندانید کتاب داستان زندگی کودکی است که یکی از بهترین شاعرهای این سالها بوده است. کودکی که برای یادگیری علم و ریاضی تمرکز ندارد، اما برای قصه گفتن توانایی بسیاری دارد. اوست و پدری که با کار و تلاش مسائل را فقط به صورت دستوری میخواهد حل کند. پسری که با بدن نحیف سعی میکند از پس معجزهی اعداد بربیاید و در این میان، کلماتی که او هر کدام را در مشتش قایم میکند نجاتش میدهند. او مادربزرگ و برادری مهربان دارد. در کودکی از سرما استخواندرد میگیرد و همین داستانها او را نجات میدهند.
این کتاب با نثری لطیف میتواند فضایی شاعرانه و البته ناشناخته را برای مخاطب روایت کند. کودک قهرمان داستان خیلی سریع موفق نمیشود از حصارهایی که در اطرافش قرار دارد پرواز کند و اوج بگیرد. او لحظههای سختی همچون تحقیرشدن در میان جمع را بارها و بارها تجربه میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب تصویرگری همراه با جملههای کوتاهی از شعرهای پابلو نرودای بزرگ است. شعرهایی که بسته به حال و هوای داستان انتخاب شده و بهنوعی میتوان گفت این داستان زندگی بر اساس همان شعر شکل گرفته و تنظیمشده است. تصویرهایی هم برای آن طراحی شده است؛ اما اینکه در یک سلیقه، بر اساس علاقهی نرودا به استفاده از رنگ سبز، کل متن کتاب با همین رنگ چاپ شده است از نکات برتر در کتاب سازی این اثر حساب میشود.
روستای کمال مسعود را سیل برد به تاریخ!
سرتیپ حسینعلی رزم آرا رییس دایره جغرافیایی ستاد ارتش ایران در دوره حکومت پهلوی، در صفحه 183 جلد نخست کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران: استان مرکزی» که در تیر 1328 منتشر شده درباره روستایی به نام «کمال مسعود» نوشته است: «کمال مسعود، ده جزء دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، 44 کیلومتری باختر کرج، 17 کیلومتری جنوب راه شوسه کرج به قزوین، در جلگه، معتدل، سکنه 68 [نفر]، شیعه، ترکی و فارسی، قنات، غلات صیفی بن شن چغندر قند لبنیات، شغل زراعت و گله داری، راه مالرو، از طریق تنکمان ماشین می رود.»
امروزه از چنین روستایی با چنان نام زیبایش اثری در میان نیست. دو سال پیش به هنگام مصاحبه های پژوهشی کتاب «بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد»، از زبان آقای مهدی توانا (رییس اسبق اداره آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ) چندباره نام این روستا را شنیدم. ایشان معلمی اش را از سال 1345ش از روستای «کمال مسعود» مشهور به «کمال» از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز آغاز کرده و هم اکنون بازنشسته است. آقای توانا در آن گفت و گو از مهربانی و تلاش اهالی کمال سخن گفت و دروازه بزرگش که شب ها بسته می شد. معلم روستای کمال، سه قطعه از تصاویر سال تحصیلی 49 - 1348 را در اختیارم گذاشت که نخستین بار در صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» متعلق به برادرم علی عسگری منتشر شده است. برادرم که از نزدیک ویرانی های به جا مانده از این روستا را دیده و از آن تصاویری را تهیه کرده، در این باره می گوید: «شاید برخی از جوانان و یا همشهریان عزیز تاکنون اسم روستای کمال را نشنیده باشند، این روستا در جنوب شهر تنکمان سر پیچ جاده تنکمان به روستای علی سید واقع بوده که مردم آنجا به علت وقوع سیل در اواخر دهه چهل شمسی این روستا را رها کرده و به روستاهای اطراف مهاجرت نموده اند. ویرانی های این روستا هنوز در محل مورد اشاره موجود است.»
این روزها که درگیر سیل فراگیر نوروز 1398 هستیم، به یکباره به یاد روستای کمال افتادم. روستایی که قربانی خشم سیل شده و این روزها در محل سابق آن روستا و در مجاورت روستای علی سید، بر اثر رانش زمین، شکاف هایی به عمق 4 متر آشکار شده است. این یادداشت را نوشم تا هشدار دهم مبادا با سیل و دیگر رویدادهای طبیعی و بی تدبیری، نام روستاها و شهرهای آبادمان مثل کمال به تاریخ بپیوندند.
کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 1، نوشته حسینعلی رزم آرا، ص 183
روستای کمال مسعود، سال تحصیلی 49 - 1348، معلم کلاس آقای مهدی توانا است.
بقایای روستای کمال مسعود واقع در شهرستان نظرآباد، عکس از: علی عسگری
رانش زمین در محل سابق روستای کمال مسعود و نزدیکی روستای علی سید در سیل نوروز 1398
نشر نخست یادداشت فوق در: حسین عسکری، «روستای کمال مسعود را سیل برد به تاریخ!»، رومه پیام آشنا، سال 5، ش 1359، شنبه 24 فروردین 1398، ص 2
منبع: وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی
روشنگری های آیت الله استادی در ساوجبلاغ
آیت الله رضا استادی مقدّم تهرانی (متولّد 1316ش) مجتهد و مدرس نامدار حوزه علمیه قم، مبارزات ی با حکومت پهلوی را از سال 1342ش آغاز کرد. او که از شاگردان امام خمینی بود، پس از قیام 15 خرداد 1342 به توصیه استادش آیت الله شیخ محمّد شاه آبادی به روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ آمد. او ضمن تبلیغ معارف اسلامی، به روشنگری نسبت به مسایل روز می پرداخت و از مبارزات امام خمینی تجلیل می کرد. آیت الله استادی پس از بازگشت از برغان، به عنوان یکی از ون سرشناس تهران، پای اعلامیه ای را در اعتراض به دستگیری امام خمینی خطاب به حکومت پهلوی امضا کرد.
حاج ابراهیم بکایی برغانی (متولّد 1306ش) که از دعوت کنندگان آیت الله استادی به برغان بوده درباره حضور او و شیخ محمّد شاه آبادی در این روستا می گوید: «در سال های پیش از انقلاب، آیت الله شاه آبادی تابستان ها با خانواده اش به برغان می آمد. با ایشان درباره مسایل مذهبی فراوان صحبت می کردیم. پس از نماز، سخنرانی می کرد و از رضاشاه و فرزندش محمّدرضا شاه با کلمات رمزی خرِ بزرگ و خرِ کوچک یاد می کرد. برخی که منظور او را متوجّه می شدند می ترسیدند و از جمع خارج می شدند. در آن سال ها در برغان مردم دو دسته بودند؛ گروهی طرفدار تعزیه خوانی و گروهی دیگر طرفدار تفسیر قرآن و روضه خوانی بودند. به خاطر دارم یک ماه پیش از تبعید امام خمینی از قم، با تعدادی از برغانی ها رفتیم منزل آقای شاه آبادی و با معرفی ایشان آیت الله استادی را به برغان آوردیم. آقای استادی بیشتر قرآن تفسیر می کرد. برخی اهالی انتظار داشتند ایشان همانند مداحان روضه خوانی کند اما آقای استادی می گفت من روضه خوان نیستم. می توانم قرآن تفسیر کنم و یا حدیث بگویم.»
- منبع: حسین عسکری، بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد، تهران: انتشارات سوره مهر، 1397، ص 223.
آیت الله شیخ محمّد شاه آبادی به روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ می آمد و ضمن تبلیغ معارف اسلامی، به روشنگری نسبت به مسایل روز می پرداخت و از مبارزات امام خمینی تجلیل می کرد.
منبع :وبلاگ پدر گرانقدرم دکتر حسین عسگری
بکایی برغانی در تیررس مأمور مخفی ساواک در عراق
در 19 اردیبهشت 1357 عباس فرزاد متین مأمور مخفی ساواک با یک کاروان زیارتی عازم عتبات مقدّس عراق می شود تا اطلاعاتی را درباره امام خمینی و یارانش به دست آورَد. یکی از اعضای این کاروان حاج ابراهیم بکایی برغانی (متولّد 1306ش) بود که در خیابان شهربانی کرج مغازه پیراهن دوزی داشت. در گزارش مفصّل این مأمور ساواک و دو پیوست آن، سه بار نام این مبارز ساوجبلاغی آمده است. در نخستین گزارش درباره او نوشته است: «از معتصّبان مذهبی بسیار [نا]آرام [و] ناراحتی بود و دهها بار با مأمورین عراقی درگیر شد و مرتّب زائران را علیه مأموران عراقی می شورانید و همراهان وی دو نفر زن بودند (به استثنای خانواده خودش) که یکی خواهر آقای [رسول] رحیمی رییس اتاق اصناف تهران و دیگری از بستگان آقای رحیمی بود. یاد شده، بسیار ظریف فعالیّت می کرد و از کربلا تلفنی با نجف اشرف تماس می گرفت و از نجف با بغداد صحبت کرد و مجدداً از بغداد قصد مسافرت به نجف داشت که به علّت مرافعه دو نفر راننده عراقی که بر سر جلب مسافر نزاع کردند موفّق نشد. لیکن مجدداً با نجف تماس تلفنی گرفت و شب در بغداد به دیدن کسی رفت که احتمالاً از ون ایرانی و یا مقامات عراقی بودند. ضمناً رابط [امام] خمینی با زوّار ایرانی، ی بود که در حرم به احتمال بسیار زیاد با آشنایی قبلی و یا جمله رمز [با] زوّار تماس می گرفت.»
این مأمور مخفی ساواک پیرو گزارش اصلی خود، در 30 اردیبهشت 1357 می نویسد: «[امام] روح الله رابطی دارد که جوان و خنده رویی است و از لحظه ورود زایران ایرانی در اطراف آنان پرسه می زند و قیافه اش به قدری آشنا بود که ابتدا فکر کردم جزو کاروان زوّار است. لیکن کم کم روشن شد که زایران را به نزد [امام] خمینی می برد. یاد شده در اوّلین روز ورود به نجف با بکایی برغانی در حرم حضرت علی علیه السلام تماس گرفت و از آنجا که بکایی مستقیماً به جانب او رفت مشخص است که با نشانی قبلی و یا آشنایی و یا جملات رمز با وی تماس گرفته است. با توجّه به تماس های متعدد تلفنی بکایی در عراق با اشخاص مختلف به نظر می رسد نامبرده مسئولیت های عمده ای را در ایجاد ارتباط با [امام] خمینی و ایجاد اغتشاش در تهران و کرج عهده دار بوده و پیام های متعددی را حمل و ردّ و بدل [می]نماید.» فرزاد متین پس از بازگشت به ایران همچنان به مراقبت خود از اعضای کاروان زیارتی مورد اشاره ادامه می دهد. او در 28 اردیبهشت 1357 با حسین صدیقی از اعضای کاروان، در محل بانک ملّی ایران شعبه پاچنار تهران دیدار می کند و از او - که تبدیل به مخبر ساواک شده - می شنود که اعلامیه و نوارهای امام خمینی را از بکایی برغانی گرفته نه شخص امام خمینی در عراق .
حاج ابراهیم بکایی برغانی پس از مطالعه گزارش مأمور ساواک پس از 39 سال به نگارنده این کتاب می گوید: «برخی موارد آن همانند تلفن های متعدد من در عراق دروغ است چون آن موقع کمتر کسی تلفن داشت. من امام خمینی را در سال های پیش از پیروزی انقلاب، دوبار ملاقات کردم. نخستین بار وقتی ایشان را دیدم که یک ماه پس از آن از ایران تبعید شدند. آن دیدار را هم آقای [شیخ محمّد] شاه آبادی هماهنگ کرده بود. در همان سفر بود که آیت الله [رضا] استادی را با خود به روستای برغان آوردیم. دوّمین بار هم در سال 1357ش چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، در نجف اشرف خدمت امام خمینی رسیدم. یک سیّد در حرم امام علی علیه السلام بود که ما را به دیدار امام برد. من هم مقداری توت و گردوی برغان و پسته را به عنوان سوغاتی برداشتم تا دست خالی نباشم. صبح آن روز مقدور نشد امام را ببینم. بعدازظهر همان روز رفتیم که تشریف داشتند. من دست امام را بوسیدم. هیچ سوألی نکرد که اسمت چیست و اهل کجایی؟ من سوألاتی را درباره مطالعه آثار دکتر علی شریعتی، حکم شرعی روبروی هم نشستن ن و مردان تماشاگر تعزیه در برغان و وجوهات شرعی پرسیدم. امام درباره آثار شریعتی گفتند که آن را از من نپرسید اما گفتند اشکال دارد که به هنگام اجرای تعزیه، مردان و ن روبروی هم بنشینند. وقتی به کاروان برگشتم چند نفری می پرسیدند چه کسی به دیدار آقای خمینی رفته که من از ترس وجود مأموران ساواک، سکوت کردم و چیزی نگفتم. همراهان من در آن سفر زیارتی پنج نفر بودند دو خواهر و مادر رسول رحیمی نوه عمه ام که رییس اتاق اصناف تهران بود و همسرم و مادرِ همسرم.»
- منبع: حسین عسکری، بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد، تهران: انتشارات سوره مهر، 1397، ص 278.
گفت و گوی حسین عسکری با حاج ابراهیم بکایی برغانی، 18 تیر 1396، شهر کرج
رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی به تازگی توسط نشر افق منتشر شده است. این کتاب صد و هفتاد و پنجمین عنوان از مجموعه «رمان نوجوان» است که این ناشر چاپ میکند.
مهدی رجبی در رشته سینما و ادبیات نمایشی تحصیل کرده است. از این نویسنده، پیش از این رمان «کنسرو غول» توسط نشر افق به چاپ رسیده که در سال ۲۰۱۵ در فهرست کتابخانه مونیخ (کلاغ سفید) قرار گرفته است. رجبی در سال ۱۳۸۹ برنده جایزه کتاب برگزیده کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و در سال ۱۳۹۴ برنده جایزه ادبی سپیدار شده است.
داستان رمان «خواهران تاریک»، درباره یک پسر نوجوان و مشکلات او در دوران بلوغ است و نویسنده در خلال داستان، از بحرانهای روحی این شخصیت در این دوره، ترسها و اضطرابهای عینی و ذهنی ناشی از تغییرات ناگهانی جسم و روح، اختالات رفتاری در برخورد با والدین، بحران هویت، تغییرات جسمی و دردهای بلوغ گفته است.
این رمان از ۳ بخش یا «پاره» تشکیل شده است که به ترتیب عبارت اند از پاره اول: سودوکوی قاتل، پاره دوم: در میان اشباح و پاره آخر: خواهران تاریک. این کتاب، یک رمان روانکاوانه را برای مخاطبان نوجوان در بر می گیرد.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
هنوز کلید را تو قفل نچرخاندهام که مامان از آن طرف، در حیاط را باز میکند. ماسک به صورتش زده و تو آبپاش کوچکی سم و آب قاتی میکند. دستهاش میلرزند. با خودش تکرار میکند: «وحشتناکه. وحشتناک.»
دنبالش میروم تو گلخانه. شبیه کابوس است. صدها حون ریز و خاکستری چسبیدهاند به گوشه و کنار گلدانها و گلهای محبوب مامان. هر کدام اندازه نصف یک کفش دوزکاند. نقطه نقطههای کبود، شبیه زگیل، روی برگ تمام گلها را پوشاندهاند. به ردیف گلدانهای توت فرنگی نگاه می کنم. بیشتر توت فرنگیها نیم رس شدهاند. لکههای قرمز و صورتی لای برگ های گرد و سبز. مامان آرام هلم می دهد بیرون و می گوید: «انگار از آسمون ریختن شون پایین.»
بی اختیار از سقف باز گلخانه به آسمان نگاه می کنم. پرنده ای سیاه آن بالاها پرواز می کند. نقطه ای سیاه. مامان سم را ریزریز روی برگ ها و پای گلدان ها میپاشد.
تو حیاط منتظر می مانم. چند دقیقه بعد می آید بیرون و زیر لب با خودش حرف می زند و کلمه هایی نامفهوم زمزمه می کند.
این کتاب ۲۷۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت 130000هزار ریال منتشر شده است.
خوشنویس البرزی موفق به کتابت قرآن کریم به خط نسخ هندی شد
کرج - ایرنا - نویسنده و پژوهشگر البرزی گفت یکی از خوشنویسان این استان موفق به کتابت قرآن کریم به خط نسخ هندی شد. حسین عسکری روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: اثر استاد «علیرضا تک دهقان» نیمه نخست ماه مبارک رمضان امسال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم در تهران رونمایی شد. وی بیان داشت: خوشنویس البرزی این قرآن را در 604 صفحه به همت دارالکتابه مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسانده که هدیه ارزشمند ایران به مسلمانان کشورهای شبه قاره هند و شرق آسیا است. عسکری با بیان اینکه کتابت قرآن به خط نسخ هندی پر اِعراب است، اظهار داشت: برای نخستین بار این مصحف شریف به شکل ختم صفحه به آیه، کتابت شده و در مقایسه با نسخه های پیشین، از این جهت بی نظیر است. وی گفت: آرایه ها و تذهیب این قرآن کریم هم به سبک و سیاق هنری مردمان شبه قاره هند انجام شده و از این جهت، با سلیقه مسلمانان این مناطق سازگار است. عسکری بیان داشت: در نوبت اول، این قرآن در شمارگان 10 هزار نسخه در بیروت به چاپ رسید و برای استقبال، در فاصله کوتاهی تجدید چاپ شده است.
وی با اشاره به اینکه استاد علیرضا تک دهقان متولد سال 1336 روستای صالحیه از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است، افزود: این هنرمند از سال 1357 خوشنویسی را نزد استادان غلامرضا خلج و رضا منوری آغاز کرد تا اینکه در سال 1371 موفق به دریافت درجه ممتازی از انجمن خوشنویسان ایران شد. وی بیان کرد: تک دهقان دو سال مسئولیت انجمن خوشنویسان شهرستان آبیک استان قزوین را عهده دار بوده است. وی اظهار داشت: این استاد خوشنویس افزون بر خط نسخ از ثلث نویسان شناخته شده کشور است و هم اکنون با در نظر گرفتن دو مقوله زیبایی هنری و سهولت خوانایی در حال پی ریزی خط نسخ منحصر به فردی است که تمایزهایی با نسخ های ایرانی (نیریزی)، عثمانی (یاقوتی یا تُرکی)، بغدادی (عربی)، نسخ قدیم (حجازی) و نسخ هندی دارد. این پژوهشگر گفت: تک دهقان تاکنون 9 جزء از قرآن کریم را به خط نسخ ابداعی خود کتابت کرده است. وی افزود: کتابت یک جزء از قرآن کریم به خط نسخ ایرانی برای حرم حضرت ابوالفضل (ع) در سال 1393، گزیده مفاتیح الجنان در 260 صفحه، دعای کمیل، نگارش کتیبه های مسجد فخرایران شهرستان نظرآباد، بقعه امامزاده ابوالحسن مسکین آباد نظرآباد و نمازخانه اداره بهزیستی شهرستان آبیک و چندین پوستر احادیث از دیگر آثار استاد تک دهقان است.
*** مروری بر خط نسخ و کاربرد آن بر خوشنویسی قرآن
عسکری بیان داشت: نسخ از خطوط معروف در کشورهای اسلامی است که بیشتر در تحریر قرآن کریم کاربرد دارد. وی افزود: بیشتر پژوهشگران، ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مقله بیضاوی شیرازی معروف به ابن مقله (درگذشت 328ق) را تنها واضع خط ثلث بلکه واضع خط نسخ هم دانسته و معتقد هستند که نسخ را ابن مقله از خط ثلث استخراج کرده و نسخ تابع آن است. این نویسنده با بیان اینکه برخی بر این نظر هستند که نیاز به خوانایی خط، موجب پیدایش خط نسخ شده، گفت: دو شیوه اصلی خط نسخ عبارتند از شیوه یاقوت مستعصمی که شباهتی به خط ریحان دارد و شیوه میرزا احمد نیریزی خوشنویس قرن دوازدهم هجری قمری که مایه هایی از خط نستعلیق در آن دیده می شود و در ایران متداول بوده است. وی افزود: قلم نسخ نیریزی، اوج تکامل شیوهای است که آن را نسخ ایرانی می خوانند، این شیوه نه تنها از نسخ متداول در دیگر سرزمین های اسلامی متمایز است، بلکه با شیوه نسخ نویسی پیش از پیدایش این شیوه در ایران نیز تفاوت دارد، قلم او در پدید آمدن خط ابتکاری ایرانیان یعنی نستعلیق تأثیری کارساز داشته است. عسکری اضافه کرد: از ویژگی های زیبایی شناسانه خط نسخ می توان به خوانایی، ساختار هندسی مناسب، تقسیم متعادل فضای مثبت و منفی و قابلیت سازگاری با انواع ترکیب بندی ها اشاره کرد. وی خاطرنشان کرد: وجه تسمیه نسخ در عصر متأخر یعنی دوره کمالش مربوط به «نسخی» است که این خط به همراه داشته و تقریباً همه خطوط را تحت الشعاع خود قرار می دهد به طوری که موجب شد کتاب های ادعیه و قرآن مجید بیشتر به آن نوشته شود. وی ادامه داد: خط نسخ ایرانی از قرن پنجم هجری قمری، دگرگونی هایی یافت و در نتیجه این دگرگونی ها، خط تعلیق پدید آمد.
محمدحسین طالقانی، قربانعلی طالقانی فرزند جعفر، محمدعلی طالقانی فرزند سلیمان، محمدصائب طالقانی، محمداشرف طالقانی فرزند سیف الله، استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتّاب از جمله هنرمندان البرزی خط نسخ هستند که در فاصله زمانی قرن یازدهم هجری قمری تا روزگار ما به فعالیت هنری مشغول بودند. 6156/ 6155 انتهای پیام /*
خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
صفحه آغازین مصحف شریف به خط استاد علیرضا تک دهقان
قرآن کریم به خط نسخ هندی استاد تک دهقان
استاد تک دهقان در حال کتابت صفحه ای از قرآن کریم به خط نسخ ابداعی خویش
صفحه ای از مصحف شریف به خط نسخ استاد تک دهقان
استاد تک دهقان در سن جوانی
گفت و گویم با استاد علیرضا تک دهقان در روستای صالحیه، 6 اردیبهشت 1397
روستای صالحیه از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز، 6 اردیبهشت 1397. از چپ به راست: بنده، استاد علیرضا تک دهقان (کاتب قرآن کریم به خط نسخ هندی)، حجت الاسلام اسماعیل آل احمد (مدیر موسسه رخسار قرآن)، یدالله تک روستا (دهیار روستای صالحیه)، علی تک روستا (از فعالان فرهنگی روستای صالحیه)، محمد صدرا عسگری (فرزندم)، استاد حسن تک دهقان (فوق ممتاز خوشنویسی و متولد روستای صالحیه).
تصاویر: علی عسکری
رومه اعتدال (اولین رومه قرآنی ایران و جهان)، ش 3480، 20 خرداد 1397، ص5
منبع: وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی (وبلاگ پدر عزیزم)
ویژه نامه کهن دشت منتشر شد
ویژه نامه «کهن دشت: گلگشتی بهاری در شهرستان نظرآباد» به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ستاد هماهنگی خدمات سفر شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در هشت صفحه منتشر شد. نام تولیدکنندگان این ویژه نامه که به مناسبت نوروز 1397 و با هدف توزیع در بین مسافران و گردشگران تدارک دیده شده به این شرح است: مدیرمسئول: رضا رنجبرکهن، سردبیر: دکتر حسین عسکری، دبیر تحریریه: دکتر آرزو حسینی اقبال، ویراستار: سعید صفری، عکس: علی عسکری، میثم راضی، علی اکبر رشوند آوه، وحید شعبانی، صفحه آرا: نگار احمدزاده.
در ویژه نامه «کهن دشت» این مطالب به چاپ رسیده است: نخستین واژه های آشنایی (دکتر محمدرضا فلاح نژاد)، این جا نظرآباد است نظرآباد (اسماعیل آل احمد)، ویژگی های طبیعی کهن دشت نظرآباد (علیرضا عزیزی)، توسعه شهرستان نظرآباد حول محور گردشگری (مهندس علیرضا گروسی)، زبان و گویش مردم شهرستان نظرآباد (ابراهیم رضازاده)، ویژگی های باستان شناختی محوطه ازبکی (زهره حسینی)، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح (دکتر حسین عسکری)، The ancient land An Excursion In Nazarabad Township (دکتر احسان امتی)، آثار فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد، نظرآباد به روایت دانشمندان ایرانی و خارجی، مهد روستازادگان دانشمند، نوروز در نظرآباد، نام آوران کهن دشت نظرآباد.
درباره این سایت